محض یار مهربان

آخرین منجی...

محض یار مهربان

آخرین منجی...

برای امدنت..

 

 

 

یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی 

...................................................................................

گذشت افطار و هنگام سحر شد

.

نیامد یارم و خاک به سر شد

.

نیامد ساقی میخانه دوست

.

خماری کم نگشت و بیشتر شد

.

به امیدی که حتماً خواهد آمد

.

دو چشمم دوخته بر پای در شد

.

به پای سرو ناز سر بلندم

.

سر افتاده‏ام افتاده‏تر شد

.

نه تنها من ز پا افتاده‏ام، نی

.

ز هجرانت جدا کوه از کمر شد

.

اگر آیی چه آهی و چه سنگی

.

ببین آیینه هم اهل خطر شد.

به یاد آفتاب افتاده هر صبح

.

که شبنم دامنش یک ذره‏تر شد

.

شقایق گونه بر دل بود داغی

.

.

فراق باغبان داغی دگر شد

.

به پایت آنقدر انگور می‏ریخت

.

که شاخ تاک چشمم بی ثمر شد

.

نفهمیدم سحر کی آمد و رفت

.

نیامد یارم و خاکم به سر شد

.

.